نتایج جستجو
246 items found for "مراد فرهاد"
- این هنوز اول عشق است.
اما نه دیگر آن مرد ریزنقش چابک و آرام، و نه نیز آن مرد هیزم کش سربراه.
- بخشی از کتاب “دوستم دارد، دوستم ندارد”
به تازگی مرا کنترل کردند.
- هر نمایشنامهای یک سفر است… گفتگو با نغمه ثمینی
کیومرث مرادی کارگردان یک ژانر خاص نیست. مثلاً من زمانی با کیومرث مرادی آشنا شدم که «افسون معبد سوخته» را در دو اپیزود نوشته بودم ولی مرادی وقتی دخالت گروه در آن خیلی کم بود اما در عین حال نمایشنامهیی مثل «ژولیوس سزار» کاملاً به پیشنهاد کیومرث مرادی «رازها و دروغها» چگونه طی شد؟ – بعد از تجربه «افسون معبد سوخته» که تجربه شیرینی برای من و کیومرث مرادی بعد از «افسون معبد سوخته» این جمله را به کیومرث مرادی گفتم.
- برگهایی از کتاب “غذاش بادمجان است” نوشته مهدی موسوی
آخرین حشره به «هرگز»ت که سؤالی شد و نوشت: «کدام؟» به دستهای تو در آخرین تشنّجهام به گریه کردن یک مرد چیز است: این که پایان قصّه میمیری… ************** ناگهان زنگ میزند تلفن، ناگهان وقت رفتنت باشد… مرد
- تکنیکهای روایی و چالشهای فلسفی در داستان پیرمرگ
کارخانههای تولید مواد غذایی آماده، کارخانههای اسلحهسازی، کارخانههای تولید ســیگار
- روایت کلامی، موسیقی روایی
ابلیس مرد اما مکافات باقی ماند میوهٔ ممنوعه طعم لبهایش را یافت به جستجوی لبهایش برف را گاز زد در آن
- هنر و ادبیات به حافظه تاریخی هر ملتی کمک میکند تا گذشتهها را از یاد نبرند
قلمستان» را نوشتم، بیماری جدی دوّم باعث شد که کارم را از دست بدهم (آثار رنگ در خونم دیده شد و پزشکِ کار مرا به تعبیر مولوی من از اصل خویش جدا افتادم و بازآفرینی این آثار هر چند با رنج و اندوه همراه است، ولی مرا مهاجرت آسیبی به زبان و تخیّل من نرسانده است و شاید همین دوری از میهن و مردم و بیم تأثیر مخرّب مهاجرت مرا من به کارم باور و ایمان دارم و همین مرا کفایت میکند که هر روز پشت میزم بنشینم و به رغم درد کمر و درد کشیدهام، دارم فریاد میکشم و تا روزی که نفس در سینه دارم فریادخواهم کشید.
- نوشتن تاریخ تحلیلی اسان نیست
پس از ۱۳۲۰ش و سقوط دیکتاتوری بود که نیازهای سرکوب شده فوران کرد و صداهایی که به فریاد تبدیل شده بود،
- بخشی از کتاب “ذوزنقه تجریش”
بچههای مدرسه، مرادی کرمانی را سوالپیچ کرده بودند که مجید آخرش چه میشود یا بیبی بیرون از سریال، آقای گنابادی (ناظم) پشت بلندگو گفت: سه تا صلوات بفرستید خستگی از تن استاد مرادی کرمانی در بره.
- تلاش برای بقا در فضایی دور از سرزمین مادری
از ابتدا میدانستم که یک شخصیت محوری دارم به اسم لیلا که دو مرد در زندگی او هستند.
- نگاهی به رمان «مای نِیم ایز لیلا»
این انسان، زن یا مرد، اهل هر کشوری میتواند باشد اما یقینا میان سال است پس به این ترتیب، اگر «مای نیم این انسان، زن یا مرد، اهل هر کشوری میتواند باشد اما یقینا میان سال است.
- منادی آزادی بشر
بل شاید تنها کارهایی باشد که ریشههای آن عمیقاً ریشه در گذشته دارد، تنها کاری که در ماورای زمان به فریاد در «بگنر (Bogmer) به خانه بازمیگردد»، مرد حس میکند، زن و بچههایش برای او بیگانه شدهاند.