نتایج جستجو
90 items found for "نصرت-رحمانی"
- اسبهای پشت پنجره، جنگ نشخوار میکنند
امید کشتکار نمایشنامه «اسبهای پشت پنجره» نوشته ماتئی ویسنییک، نویسنده رومانی تبار فرانسوی با ترجمه
- هر نیم ایز بیتا
ندارد، آیا آمریکایی اصیل وجود دارد؟ پیش از این جومپا لاهیری هندی نیز به ما گفته است که چگونه میشود رمانی
- یادداشت نشر چشمانداز بر “کاروان سفیران خدیو مصر”
آنچه درین کتاب انتشار مییابد فصلهائی از رمانی است که غلامحسین ساعدی در سال 1359 به نوشتن آن آغاز کرد آنچه میدانیم اینکه با میر مُهَنّا، صفحاتی از گیراترین و زیباترین نوشتههای ساعدی را در رمانی ناتمام در اقامتگاه تازۀ خود با میزبانان از نوشتن رمانی “خیلی مفصل” سخن میگفت که “اینها قسمتهای مختلف آن خواهند
- سوژه و ابژه توامان
این آدرس» داستان بلند کوتاه یا یک داستان کوتاه بلند است اما به شکل اعجازبرانگیزی مفاهیمی چون؛ عشق و نفرت
- ملکان درد، افسانههای عذاب
کامیابیاش در زندگی، انگار همین است که بالأخره میتواند روایتهای پدربزرگ و پدرش را منتشر کند؛ در قالب رمانی
- ملکان عذاب کتاب برگزیده رادیو زمانه
اصرارم ارتباط با خواننده متعارف بود نه اینکه بخواهم رمانی نخبهگرا بنویسم.
- نگاهی به رمان عقرب به بهانه انتشار ترجمه فرانسوی آن
لوسی مارتین به فرانسوی ترجمه شده است «عقرب روی پلههای راه آهن اندیمشک» نوشته حسین مرتضاییان آبکنار رمانی میکند و به این ترتیب آبکنار نه تنها یک رمان ضد جنگ مینویسد، بلکه با نوآوری در فرم داستان در قالب رمانی
- فاطمی قول داد، تو هم قول دادی
از این حیث «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» از معدود آثاری است که بهجز لذت متن بهعنوان رمانی
- پرده دروغ ما را احاطه کرده است
اخلاقی ما چه رفته است؟ آیا هرگز آن را داشتهایم؟ این کلمات به چه معناست؟ آیا به کلمهای که امروز به ندرت
- آوانگاری در رمان وردی که برهها میخوانند
وب سایت دوات[1][1] میشود کجاوه برای رمانی “آن لاین”، با بداههنویسی و در حدود چهل شب. پس از این، رمانی تنوره میکشد به نام «چهل پله تا آن سه تار جادویی». «ورد برهها»، رمانی است که چه به لحاظ هرمنوتیکی و چه به لحاظ رؤیا شناسیِ یونگی میتواند برهها را به مخاطب قرار دهد اما در این رمان، او جا به جا تلاش دارد فاصله گذاری برشتی را به خواننده بچشاند که با رمانی همنوایی شبانه، رمانی است با جنسیت مردانه، راوی که خود مرد است با تسلط دیکتاتور وارهای همه اشخاص و همهی
- روایت همواره با گذشته سر و کار دارد
چندی پیش، جوانی نزد من آمد که رمانی درباره کافهای واقع در میدان سوکوریو نوشته بود. مثلاً، اخیراً رمانی خواندم، رمانی که اهمیت چندانی نداشت: «بلبیت» نوشتهی سینگلر لویس.
- مرده شور
داستان کوتاه، نوشته: نسرین مدنی وعشق و میل و نفرت و دردم را در غربت شبانه قبرستان موشی به نام مرگ