نتایج جستجو
246 items found for "مراد فرهاد"
- گفتوگو با ماندانا زندیان به مناسبت انتشار مجموعه شعر «چشمی خاک، چشمی دریا»
آیا فکر نمیکنید از این نظر شعر شما به اشعار سالهای دهه ۱۳۴۰، در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد که شاعران تفاوت میان ایماژهای پس از کودتای ۲۸ مرداد و ایماژهای شعر من در این است که زمستان و شب و ابر، در شعر من زیستن در فضاهای آزاد، دست و زبان شعرهای اجتماعی- سیاسی مرا از پیچیدگی و ابهام رهانید. و شاید به همین دلیل، خاک، پس از مهاجرت، مرا به یاد ایران میاندازد: آغاز و انجامی که هر اندازه هم از ولی همین دفتر مرا به تصویرهای آرامتر بعد رسانید.
- داستانت را میخرم
مدام میگفت صداهای دیگران را هم بشنوید؛ نه فقط صدای مرا.
- فاطمی قول داد، تو هم قول دادی
نزدیک و معتمد دکتر مصدق به نام دکتر محسن نون، که از فعل و انفعالهای سیاسی بعد از کودتای بیست و هشت مرداد
- کوتهنوشتهای چهارشنبه – ۶
۱۱ مرداد ماه ۱۳۹۱ کوته نوشتها، دلنوشتههایی هستند از اهل کتاب بر کتابهایی که به تازگی خوانده شدهاند
- آوانگاری در رمان وردی که برهها میخوانند
هر مرد درون خودش زنانگیای(آنیمایی) دارد و همیشه بدنبال زنی است که شبیه این زنانگی باشد و پس میزند زنی شخصیتهای مرد در همنوایی، بر سکوی نخست ایستادهاند و حتی سکوی نقره هم به شخصیتها یا سایههایی مردانه شخصیت طلاییِ «چاه بابل» زنی فرانسوی است که زیباییاش اثیری و تمام حرکاتش از منظر مندو(شخصیت اصلی مرد) همان ناستازیای «ابله» داستایوسکی نفیر میکشد در چاه بابل و از ازدواج همنواییِ مرد و چاه بابلِ زن، طفلی فریاد هلنا “ماشتالوق، ماشتالوق” و همسراییهای اصوات در ارکستر ذهن راوی، نواهایی چون “ج جججج ی ی ی ی ی
- کوتهنوشتهای چهارشنبه – ۵
۴ مرداد ماه ۱۳۹۱ کوته نوشتها، دلنوشتههایی هستند از اهل کتاب بر کتابهایی که به تازگی خوانده شدهاند نشرش «ثالث» و ترجمهاش هم از «محمود مرادی» است. که نوشته بودم «موراکامی» یک جمله کلیدی و جادویی در کتاب «کافکا در ساحل» دارد؟ همان که: «کافیست تو مرا از یاد نبری، آنگاه اگر تمام دنیا هم مرا از یاد ببرند، باکیم نیس» در این کتاب هم موراکامی در مجموعه هشت گویا نشانههای خود ارجاعی برای تبدیل کردن زن به روسپی و تبدیل مرد خوش قدو قامت به بهروز وجود دارد که
- نقد و بررسی کتاب شمایل تاریک کاخها
فلاح در پایان نظراتش گفت: داستان دوم عملا مرا اقناع کرد و دیگر نیازی به داستان اول نداشتم و شاید به همین
- روایت همواره با گذشته سر و کار دارد
گردش میکنم و یا از موزهای دیدن میکنم (موزههایی که در اینجا متعددند) و ناگهان متوجه چیزی میشوم که مرا دختر و پدر به وقوع میپیوندد؟ آیا دو برادر مرتکب زنا میشوند و سپس برادر جای پدر را میگیرد؟ این موضوع مرا چون این شاهنشین خانه، از همان ابتدا مرا مجذوب کرده بود. چون من میخواستم چشم خواننده سرسری را که نقش مرا در این رمان به عنوان حدیث نفس درک و فهم میکند، بگشایم
- نوشتن بر پایه عادتها
او در سال ۱۹۹۹ رسما مرد سال آمریکای لاتین شناخته شد و در سال ۲۰۰۰ مردم کلمبیا با ارسال طومارهای خواستار نیاز نبود این ستون باشد ولی به هر حال مرا مجبور به نوشتن میکرد.” روزنامه نگاری برایم زیانبار باشد، آن را رها م کنم مثل مواقعی که وقت نوشتن را از من میگیرد یا مواقعی که مرا
- از مرگ و از زندگی منزجرم
اوضاع یه مرد با اونا هیچوقت روبراه نیست… و وقتی پای اون هیستری زنانه و دعوا مرافعه میاد وسط… اه پسر قطعا «بعضی وقتا باعث میشم زنا بد به نظر بیان، ولی همین کارو با مردا هم میکنم. مرد، زن، بچه، سگ. زنا خیلی نازک نارنجیاند. فکر میکنند تافته جدا بافتهاند. این مشکلشونه. این مرد همون چیزیه که بهش میگن روانشناس/روانکاو اعصار. اون جنبه مردانه/زنانه داشت.
- هنری را دوست دارم که محورش انسان باشد
برآوردهای منطقی و تجربی هر شاعری به اقتضای موقعیت هایی که در آن قرار می گیرد شعر می سراید اگر گفته ی مرا اما من نمیدانم چرا مثلا ً هیچ وقت شاعران مرد امروز را با سهراب سپهری مقایسه نمیکنند.
- کوتهنوشتهای شنبه – ۳
درآورند (ترجمه از انگلیسی: رضا رجایی) ———————————————————————————————————————– کوتهنوشتی از محمد رضایی راد