نتایج جستجو
246 items found for "مراد فرهاد"
- هنر و ادبیات به حافظه تاریخی هر ملتی کمک میکند تا گذشتهها را از یاد نبرند
قلمستان» را نوشتم، بیماری جدی دوّم باعث شد که کارم را از دست بدهم (آثار رنگ در خونم دیده شد و پزشکِ کار مرا به تعبیر مولوی من از اصل خویش جدا افتادم و بازآفرینی این آثار هر چند با رنج و اندوه همراه است، ولی مرا مهاجرت آسیبی به زبان و تخیّل من نرسانده است و شاید همین دوری از میهن و مردم و بیم تأثیر مخرّب مهاجرت مرا من به کارم باور و ایمان دارم و همین مرا کفایت میکند که هر روز پشت میزم بنشینم و به رغم درد کمر و درد کشیدهام، دارم فریاد میکشم و تا روزی که نفس در سینه دارم فریادخواهم کشید.
- نوشتن تاریخ تحلیلی اسان نیست
پس از ۱۳۲۰ش و سقوط دیکتاتوری بود که نیازهای سرکوب شده فوران کرد و صداهایی که به فریاد تبدیل شده بود،
- بخشی از کتاب “ذوزنقه تجریش”
بچههای مدرسه، مرادی کرمانی را سوالپیچ کرده بودند که مجید آخرش چه میشود یا بیبی بیرون از سریال، آقای گنابادی (ناظم) پشت بلندگو گفت: سه تا صلوات بفرستید خستگی از تن استاد مرادی کرمانی در بره.
- تلاش برای بقا در فضایی دور از سرزمین مادری
از ابتدا میدانستم که یک شخصیت محوری دارم به اسم لیلا که دو مرد در زندگی او هستند.
- نگاهی به رمان «مای نِیم ایز لیلا»
این انسان، زن یا مرد، اهل هر کشوری میتواند باشد اما یقینا میان سال است پس به این ترتیب، اگر «مای نیم این انسان، زن یا مرد، اهل هر کشوری میتواند باشد اما یقینا میان سال است.
- منادی آزادی بشر
بل شاید تنها کارهایی باشد که ریشههای آن عمیقاً ریشه در گذشته دارد، تنها کاری که در ماورای زمان به فریاد در «بگنر (Bogmer) به خانه بازمیگردد»، مرد حس میکند، زن و بچههایش برای او بیگانه شدهاند.
- درباره «باغ سبز» نوشته محمدعلی موحد
بهتر است مطلب را از زبان او بشنویم: «… پس شیخ شمسالدین… مرا خرقه پوشاند و گفت مرا دو فرزند بیش نیست؛
- کارکرد اسطوره در آثار نمایشی تی. اس. الیوت
«نمایش منظوم باید رویهٔ اشیاء و امور را کنار زده، درون یا لایهٔ زیرین ظاهر سطحی طبیعی را فاش کند…» (فرهادپور
- ریشخند و طنز در شعر فروغ
یک سر و گردن فراتر از شاعران و نویسندگان معاصر ما، چه مرد و چه زن. یک سر و گردن فراتر از شاعران و نویسندگان ِ معاصر ما، چه مرد و چه زن. یک سر و گردن فراتر از شاعران و نویسندگان معاصر ما، چه مرد و چه زن. یخچال و مبل و پرده رساندش یا آنکه در ازای ششصد و هفتاد و هشت رای طبیعی آن را شبی به ششصد و هفتاد و هشت مرد
- گفتگو با ناصر فکوهی : آزادی یا تعهد در بیان هنری
جدید به یک فناوری گرایی جهان سومی محدود میشد که در نهایت در حوزه نظامی و خرید اسلحه و تقویت قاچاق مواد
- افغانی، پنجاه سال بعد از شوهر آهوخانم
مجتبی مینوی، دکتر محمود سینایی یا دریابندری میآمدند به دفتر کتابخانه همایون صنعتیزاده یک بار مینوی مرا در واقع چنگ انداخته بود و حلق مرا فشار میداد که پیش بروم. در آن جلسه کاووسی طرف مرا گرفت چون او اصولا اهل رفاقت بود. اصولاً موضوع مرام اشتراکی و کمونیسم یک کابوس بود برای آنها و هر حرکت ما از نظر آنها یک حرکت سیاسی میگفتند این کار تبلیغ مرام اشتراکی و نشانه مرام کمونیسم است. میگفتیم اصلاً مرگ بر کمونیسم!
- دعوت و باكرههای مقدس!
حاصل این باز خوانی و بازنویسی، دفتری شد به نام «مرد روی بالکن»، مقالة «دعوت و باکرههای مقدس» پارة ترمیم سعدی هفت قرن پیش به این نکته اشاره کرده است: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. بگذریم! دختر زیبا شاد و سرخوش و سعادتمند است، مرد دلخواهش را تصاحب کرده، دنیای باکرة زشت فرو ریخته و ناگهان در من اینجا واستادم و همه چی رو خوب میبینم (مرد، روی بالکن خانهاش ایستاده و اسمش مرد روی بالکن است.) باور و بینش «مرد روی بالکن» کم و بیش در همة آثار دکترساعدی به چشم میخورد.