top of page

نتایج جستجو

246 items found for "مراد فرهاد"

  • خرس‌های پاندا در تهران

    نمایشنامه كوتاه است از آشنایی نُه شبه یك زن و یك مردی كه اتفاقی، یك روز یكدیگر را در خانه‌ای كه انگار برای مرد

  • جنایتی هولناک‌تر از کشتن

    همین چند روز پیش، وقتی رضا ژیان مرد، نشستم پشت کامپیو‌تر به یاد او چیزی بنویسم، ناگهان دیدم تقریباْ همه‌ی

  • یکی شدن جهان مردگان و زندگان

    راز سر برداشته است و این بار خبر خوشش را به دختر می‌دهد…یکباره دوان دوان خانه را ترک می‌کند، و پسر مردد

  • گفت و گوی پدرام رضائی زاده با رضا قاسمی

    اما همین پول هزینه یک سال زندگی مرا تأمین کرد. همنوایی شبانه…» را نوشته‌ام همه آرزویم این است که روزی یک نمایشنامه‌ی دیگر بنویسم بر اساس ارتباط این زن و مرد ـ این حرف را یک بار هم قبلاً از زبان یک کارگردان فرانسوی که دو تا از نمایشنامه‌های مرا اجرا کرده بود اگر مرا با خود برد ادامه می‌دهم، اگر نه ر‌هایش می‌کنم. یک سردبیر حق ندارد این کار را بکند. وقتی واقعه‌ای بشدت مرا تحت تأثیر قرار می‌دهد اگربتوانم توضیحی روان‌شناختی، جامعه‌شناختی یا بطور کلی توضیحی

  • خودسانسوری فقط ترس از دولت نیست

    در این مدت یک بار مرد سیگارش را روشن می‌کند و ما در پرتو شعله‌ی کبریت می‌بینیم که آن‌ها پشت به هم توی که “پر است از گره افکنی” چطور ممکن است “از صفحه‌ی ۱۰۰ به بعد خواننده را خسته و کلافه کند”؟ شما دارید مرا بیاید، حتا اگر نویسنده‌اش دشمن من باشد، اجتناب نمی‌کنم از ستایشش (حالا می‌فهمید این یکی دو نفری که مرا دوست دارند برای چیست؟) اما اگر رمان همنوایی تصویر دیگری از مرا به شما نشان می‌دهد علتش را باید در زبان کینه؟ تو را به خدا مرا مجبور نکنید بنشینم و مزخرفات خودم را دوباره بخوانم.

  • گفت و گوی شهريار مندنی پور با رضا قاسمی

    البته من دو استثناء می‌شناسم: یکی نمایشنامه‌نویس بزرگی به نام برنار ماری کولتز که متأسفانه خیلی زود مرد اگر کسی هر سه رمان مرا خوانده باشد، مخصوصاً «چاه بابل» را حتماً متوجه می‌شود که گرایش شخصی من به “رمان باید تشکر کنم از بهرام مرادی که در سفر پارسالمان به برلین «سلاخ خانه شماره پنج» را به من معرفی کرد. بلکه چیزی که در یک نقد مرا به وجد می‌آورد اینست که منتقد انگشت بگذارد روی نکاتی (چه مثبت، چه منفی) که افلیجی با مادر الکلیکش در طبقه‌ی سوم این ساختمان زندگی می‌کرد که در کار قاچاق مواد مخدر بود و یکبار

  • اتهام به خود

    مبنای عرف نشستن  در جایگاه مخصوص خویش، تاریکی سالن و روشن شدن صحنه اتفاق می‌افتد و چند ثانیه بعد با فریاد این جا یه عالمه کاغذ و مداد هست. هر کی بخواد می‌تونه شهادت بده .

  • مصاحبه‌ی تينوش نظم‏‌جو و محمد چرم‌شیر

    چرا و چگونه بايد آن تفسيرها را به متن برگرداند؟ ديدم كه‏ آن‏جا به دليل برخوردهاى فرهنگى، كاراكتر مرد فكر كردم‏ كه اگر ما بخواهيم به جاى آن تفسير قصه بسازيم، بايد مرد را به قصه‏ برگردانيم. بعد فكر كردم كه آيا مى‌‏توان فقط با بازگرداندن يك مرد و تقابلش با زن، چيزى را كه حذف شده جايگزين كرد؟ احساس‏ كردم كه زن، مرد و اجتماع بايد حضور داشته باشند.

  • نگاهی به وردی که بره ها می خوانند؛ رضا قاسمی

    ضعفی که در مرد و در زمانه وجود دارد و بر این نظر که انسان‌ها، همه تنهایند صحه می‌گذارد. حتی در هم آغوشی‌های عاشقانه (مرا به یاد فیلم‌های آنتونیونی می‌اندازد به خصوص فیلم l «eclipse). برای مرد داستان، که تنها است انگیزه‌های دیگری نیز وجود دارد. وضعیت این مرد در بیمارستان یادآور «مالون می‌میرد» بکت است. وضعیت این مرد در بیمارستان یادآور «مالون می‌میرد» بکت است.

  • مادر عروسک‌هاى پارچه‌اى

    از درد به شانه دایى چنگ مى‌اندازم و فریاد مى‌کشم. نفسم در سینه حبس مى‌شود. دکتر چراغ را در چشمانم مى‌گرداند و دستور مى‌دهد مرا روى تخت بگذارند.

  • روایت رنج زنان در سکوت تهمینه

    تهمینه گفت: «یادته بیچاره چه راحت کرد؟ فقط یک‌شب سکته کرد و مردمرا به بستی فروشی برد و داستان ازدواج پدر را با تامارا برایم تعریف کرد. نویسنده در تلاش بوده است تا از معضلات زنان در خانواده‌های سمتی بردارد اما هنوز شخصیت مردان داستان به‌خصوص مرد

  • قصه‌های جزیره

    در میز کناری پانزده شانزده نفری روی سر و کله هم ریخته‌اند؛ از بچه یکی دو ساله تا پیر مرد نود ساله.

bottom of page