اتاق تاریک است ولی گربی خوابش نمی برد و میترسد. انگار هیولاهایی را میبیند. چقدر ترسناک است. امّا با کمک پدر و مادرش متوجه میشود که هیچ چیز ترسناکی وجود ندارد. هیولایی نیست. آنچه که به نظر میرسد، در حقیقت بیش از کمی بی نظمی در اتاق نیست. سایهی لباسهایی است که گربی اینجا و آنجا انداخته. امروز برای گربی روز خسته کنندهای بود: در مهدکودک بازی کرد، بالا و پایین پرید، دوید و با دوستانش حسابی خندید، بعد هم با یکی از بچههای بزرگتر از خودش دعوا کرد و نقاشی که برای مادرش کشیده بود را وسط دعوا گم کرد.
گربی نمی خواد بخوابه (گربی بازیگوش 3)
- نویسنده: سارا آگوستینیمترجم: فخرالدین نجاتیناشر: نوشتهزبان اصلی: ادبیات ایتالیایینوع جلد: شومیزقطع: خشتیتاریخ انتشار: 140324 صفحهنوبت چاپ: 1عنوان اصلی: IL FAUT DORMIR