در جنگل دور افتادهای پلنگ پیری زندگی میکرد که بزرگ قبیله پلنگها بود. این پلنگ که نابینا شده بود و با چوبدستی راه میرفت افسانههای زیادی میدانست. در شبهای بلند پاییز و زمستان، کار او افسانه گفتن برای پلنگهای جوان بود. یک شب که همه پلنگهای جوان دور او جمع شده بودند، افسانه پیدا شدن گربه را بر روی زمین برای آنها تعریف کرد. آیا شما این افسانه را میدانید؟
گربه و پلنگ
- نویسنده: محمدهادی محمدیناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: خشتیتاریخ انتشار: 140228 صفحهنوبت چاپ: 4