رضا رفیع در اثر خود با بیانی شیرین، جذاب و طنزآمیز داستان هایی را روایت می کند که تفاوت میان نسل قدیم با نسل جدید و شیوه ی زندگی در عصر جدید را به تصویر کشیده است. یکی از داستان های کتاب «اشتغال زایی خودجوش» نام دارد که شخصیت های اصلی آن دو پسر جوانی هستند که به محض اتمام سربازی به دنبال کار می گردند و بعد از کلی جست و جو با آگهی استخدام شهرداری در روزنامه روبرو می شوند. آنها پس از گذراندن مرحله مصاحبه و قبولی در آن، متوجه شغل خود در شهرداری می شوند که … بخشی از متن: " در قدیم و ندیم با اینکه امکانات زیاد نبود! اما مادر بزرگ زیاد بود. الان با اینکه امکانات بیشتر است، خیلی کم به سن مادربزرگی می رسند؛ ولی چه می توان کرد که اعصاب ها خراب است، برای چی این قدر دکتر روان شناس و روان پزشک زیاد شده است؟ در قدیم مگر از این چیزها داشتیم؟ ... یک دعانویسی بود که هم زمان همه کارهای مربوط به روح و روان آدم ها را انجام می داد. اگر نیاز مبرم بود. هم روح احضار می کرد، هم در مواقعی که آنتن می داد با اجنه ارتباط می گرفت. خلاصه هر جور بود تلاش می کرد مشکل چاکراه های شما را حل کند و به شما انرژی مثبت بدهد تا از آسمان برای شما طلا بریزد. آن زمان چون شماره حساب یا کارت بانکی مشخصی نداشتید، همین جوری روی سر شما می ریخت و فقط باید خم می شدید جمع می کردید، خوشبختی در این حد بود، در عین حال باز مردم احساس نیاز می کردند و بیشتر می خواستند. فروغ عزیز می گفت: «اگر به خانه من آمدی، برای من /ای مهربان/ چراغ بیاور/ و یک دریچه که از آن/ به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم...» الان منتهی اوضاع اقتصادی جوری شده که اگر حواست نباشد؛ هم چراغت را توبیخ می کنند و می برند، هم دریچه دیوار منزل را..."
کلید روحانی و چند داستان طنز دیگر آن چنانی
- نویسنده: رضا رفیعناشر: خانه فرهنگ و هنر گویازبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1400212 صفحهتیراژ: 500نوبت چاپ: 1