روایتگر عشقی ست انسان‌ساز و روشنگر، بین سرداری به نام: «مارکوس وینچیوس»؛ و شاهزاده خانمی از سرزمین: «لیژین»؛ به نام: «کالینا» که در بیشتر صفحات کتاب، او را به نام «لیژیا» میشناسیم، و در خلال این جریان اوضاع اجتماعی و سیاسی حاکم بر: «رم» باستان؛ در زمان حکمرانی: «نرون» بیان میشود. «مارکوس» و «لیژیا» برخلاف دیگرانی که در کتاب حضور دارند، هر دو از شخصیتهای خیالی و ساختگی هستند. خوانشگر در سیر داستان درمی‌یابد، که چگونه عشق به عنوان یکی از مظاهر زیبایی، سردار صاحب منصب و مقام را، از گذشته ی پر زرق و برق خویش جدا می‌کند؛ و زندگی او را اگرچه آمیخته با درد، ولی زیبا می‌سازد، و از پیله ی زندگی وی موجودی کامل بیرون می‌آورد. «کلادیوس سزار دروسوس گرمانیکوس» معروف به نرون، به شهادت تاریخ نویسان یکی از بی رحمترین و سفاک‌ترین حاکمان بوده؛ که از بدو خلقت، تاریخ کمتر نظیر او را به خود دیده است.
