پیرامون او، شب ضخیم تر می شود و در ضخامت آن، سکوت او دردی است بی درمان. اگر بچه در همین زمان داخل شود، سایه باریک با شانه های استخوانی او را میبیند و بازمی ایستد: میترسد. او شروع می کند به درک بسیاری از چیزها. او به سختی به وجود خودش آگاه بود. اما این جانور سکوت او را تا حد گریه آزار می دهد. او دلش به حال مادرش می سوزد، آیا این دوست داشتن است؟ مادر هرگز او را نوازش نکرده است برای این که نمی دانست که چگونه باید نوازش کرد. با این حال دقایقی طولانی مادر را نگریست. از این که خودش را غریبه احساس کرد، فهمید که رنج می کشد. مادر صدای او را نمی شنود، زیرا ناشنوا است.
کامو
- نویسنده: ادوارد جی هیوزمترجم: بیتا عظیمی نژادانناشر: نشر پایانزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1401116 صفحهنوبت چاپ: 1عنوان اصلی: The Cambridge Companion to Camus