داستانی جذاب، خواندنی و شیرین با تصاویری دلچسب و زیبا از پسر بچه کوچکی به نام نیکولا. نیکولا و دوستانش اوقات زیادی را با یکدیگر در مدرسه می گذرانند و سعی می کنند حسابی بازی کنند و خوش بگذرانند، البته آن ها گاهی دعوا می کنند، از هم رو برمی گردانند و بعضی ها را در بازی هایشان راه نمی دهند، با این وجود تفریح، سرگرمی و البته بازیگوشی کاریست که آن ها هر طور شده به آن می پردازند. قسمت هایی از کتاب نیکولا کوچولو (مجموعه 14 جلدی ) حیف که من جوک زیاد بلد نیستم و وقتی هم تعریفشان می کنم همیشه آخرشان یادم می رود، ولی این جوک آنقدر خنده دار بود که برای اینکه یادم نرود، سر کلاس یکسره برای خودم تکرارش می کردم، شانس آوردم که خانم معلم ازم سوال نکرد، چون هیچ گوش نمی کردم، خانم معلم هم هیچ دوست ندارد کسی به درسش گوش ندهد...