موج اثر سونالی درانیاگالا روایتی دردناک و بهتآور از ازدستدادن همهچیز در یک چشم به هم زدن است. این کتاب خاطرات نویسنده از روزی است که در سونامی مرگبار سال ۲۰۰۴ اقیانوس هند، همسر، دو پسر خردسالش و والدینش را از دست داد و خود بهتنهایی از میان موجها نجات یافت.گاهی باورِ اینکه آیا مادر آنها بودهام برایم سخت میشود. حتی وقتی تکههایی از تولدشان را به یاد میآورم یا وقتی به یاد میآورم که چقدر قوت قلب گرفتم، وقتی مالی از پشت درختها پیدا شد. در این واقعیت که من مادر آنها بودم، نوعی گیجی مبهم وجود دارد. نامأنوس هم هست. واقعاً بودم؟ واقعاً این من بودم که میتوانستم میزان گوشدردشان را از روی رنگ حنجرۀ آنها پیشبینی کنم؟ این من بودم که با آنها در اینترنت میگشتم تا کوسههای خیلی بزرگ سفید را پیدا کنم یا وقتی که از حمام بیرون میآمدند، آنها را با حولۀ آبی در آغوش میگرفتم؟ البته میدانم که من بودم؛ اما این دانستن مبهم و حتی در بیشترِ مواقع ترسناک است. عجیب است. آنها برای یک چیز مٌردند. پس من چرا هنوز زندهام؟ من مادرشان هستم. دارم عذاب میکشم.
موج (خاطره ای از زندگی بعد از سونامی)
- نویسنده: سونالی درانیاگالامترجم: مهسا رئیسیناشر: طرح نقدزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزتاریخ انتشار: 1403192 صفحهنوبت چاپ: 1عنوان اصلی: Wave