آن چه نزد افلاطون «کهن کشاکش فلسفه و شعر» قلمداد می شد پس از ظهور وحی و به نزد فیلسوفان مسلمان قرون میانه و در اینجا مشخصاً ابن رشد، در درون خود به دو کشاکش« فلسفه و وحی / شعر» از یکسوی و «وحی و شعر» از دیگرسوی تبدیل میشود. بنابراین تقابل فلسفه و شرع که درون مایۀ محوری فصل المقال است با قیوداتی نسخۀ قرون میان های همان «کهن کشاکش فلسفه و شعر» به نزد افلاطون و تا حدی ارسطو است. ابن رشد میکوشد نخست با فراخواندن شعر عرب به پیروی از کلام وحی کشاکش شعر و وحی را تا حدی مرتفع سازد و سپس در آثار دیگر از جمله فصل المقال با پیش کشیدن مقولۀ تأویل کلام وحی و تحلیل شرایط آن رهسپار سازوار کردن فلسفه و وحی شود؛ اما در هر دو مورد دست از نشان دادن این تعارض های بنیادین میان مقوله های نام برده نیز برنمی دارد.
مسلک نظر
- نویسنده: غلامرضا اصفهانیناشر: شب خیززبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزتاریخ انتشار: 14031 صفحهتیراژ: 200نوبت چاپ: 1