در «شاهکار گمنام»، داستانی که بسیار مورد تحسین سزان و پیکاسو قرار می گیرد، یک نقاش در جستجوی کمال مطلق وسواس زیادی پیدا می کند. داستان در بررسی استادانه خود از تضاد بین تعهد یک هنرمند به کارش و تعهداتش در قبال دیگران، موضوعی را در بر می گیرد که به ویژه به قلب بالزاک نزدیک است. دو داستان دیگر به بررسی عواقب جستجوی ثروت دنیوی می پردازند. «یک اپیزود در طول ترور» که در سال 1830 نوشته شده اما در دوره انقلاب فرانسه اتفاق می‌افتد، از آغازی پر از تعلیق به تابلویی بزرگ تبدیل می‌شود که فقر مادی را با ثروت معنوی تضاد می‌کند. در «عصای فاچینو» یک مرد نابینا پیر و بی بضاعت نقل می کند که چگونه اشتیاق او به طلا منجر به سقوط او از نعمت شد.