داستان لطیف روباهی به نام پکس دربارهٔ رابطهٔ زیبا و عمیقی میگوید که میان یک پسربچه (پیتر) و روباهی (پکس) که نجاتش داده است، به وجود میآید. پیتر زمانی که توله روباهی را نجات داد به بهترین دوستش تبدیل شد. آنها واقعاً جداییناپذیر بودند و پیتر که مادرش را از دست داده بود، به روباه دل بست. رابطهٔ عاطفی عمیقی میان آنها شکل گرفته بود اما این رابطهٔ زیبا، درست زمانی که پدر پیتر مجبور شد به جنگ برود به خطر افتاد. پیتر باید نزد پدربزرگش میرفت و پدر از او خواست که روباهش را در جنگل رها کند. چیزی نگذشت که پیتر از این تصمیم پشیمان شد. او با پدربزرگش صحبت کرد و بالاخره تصمیمش را گرفت: او باید میرفت و پکس را برمیگرداند. پیتر راه دراز و طولانی را طی کرد. او خسته و زخمی شده بود اما هنوز امیدوار بود. پکس هم انتظار او را میکشید. اما در طول این مدت، او به زندگی در حیات وحش خو گرفته بود... در کتاب روباهی به نام پکس؛ بازگشت به خانه میخوانیم که پکس چطور به خانه بازمیگردد و در این راه گرفتار چه اتفاقاتی میشود و برای پیتر هم چه پیش میآید. آیا قرار است پیتر از دیدن پکس صرف نظر کند؟ آیا پکس باید نزد خانوادهٔ دیگری بماند؟
روباهی به نام پکس 2: بازگشت به خانه
- نویسنده: سارا پنی پکرمترجم: آرزو قلی زادهناشر: پرتقالزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1402204 صفحهنوبت چاپ: 6عنوان اصلی: Pax, Journey Home