«در ماه اوت همدیگر را میبینیم» داستان زن متاهل و میانسالی بهنامِ آنا مگدالنا بچ است که دو فرزند بزرگ دارد و شوهر و زندگیاش را دوست دارد. آنا هرسال در ماه اوت به کشتی به یکی از جزایر کارائیب، که نامی از آن برده نمیشود سفر میکند تا دستهگلِ گلایُلی که موردعلاقۀ مادرش بود و با وسواس آن را انتخاب میکرد بر سر مزار او بگذارد. آنا بعد از چندین سفر، پس از کشف لذت اولین همآغوشی با یک غریبه، راهی خانه میشود. او در سالهای بعد تمایل زبادی به ماجراجویی و تکرار این تجربه با مردان مختلف از خود نشان میدهد و با شتابی سرسامآور تمام درها را بهروی ازدواج شاد و چندینسالۀ خود میبندد. این سفرها تاثیر عمیقی بر زندگی خانوادگی او میگذارد. ازدواجی که با معیارهای متعارف بیستوچندسال طول کشید. آنا هر سال بعد از سفر به جزیره، انگیزههای جدیدی پیدا میکند تا دربارۀ خودش، ازدواج و خانوادهاش فکر کند. او انگیزهها، خواستهها، امیدها و آرزوها، ترسها و شکستهایش را واکاوی میکند و در این سفرها درمییابد که تغییرات پیشآمده مربوط به جهان نیست، بلکه مربوط به خود اوست. او همیشه زندگی را بدون نگاهکردن به آن گذرانده بود و حالا شروع به دیدن همهچیز با چشمانی باز میکرد. بعد از هر بازگشت از سفر، شکاف و تفاوت بین دو زندگیای که دارد، زنی تنها در جزیره، و زنی که نقش همسر و مادر را در بقیۀ سال ایفا میکند، بزرگتر و نمایانتر میشود.
در ماه اوت همدیگر را می بینیم
- نویسنده: گابریل گارسیا مارکزمترجم: مجدالدین ارسنجانیناشر: لگازبان اصلی: ادبیات اسپانیایینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1403110 صفحهنوبت چاپ: 2عنوان اصلی: En agosto nos vemos