نمیتوان انکار کرد که هگل به سرشت صرفا منطقی فلسفهای که تصمیم گرفته بود روی آن کار کند و وعده داده بود آن را به هیأت کاملاش برساند به خوبی پی برده بود. اگر او این (رویه) را رها نکرده بود و اگر این اندیشه را با چشم پوشی موکد، با چشم پوشی قاطع از هر چیز ثبوتی عملی کرده بود، آنگاه او گذار قاطع به فلسفه ثبوتی را رقم زده بود، زیرا امر منفی، یعنی قطب منفی، هیچ کجا ممکن نیست در ناب بودناش حاضر باشد ولی بی درنگ قطب ثبوتی را اقتضا نکند. اما آن باز پس نشستن در اندیشه صرف، در مفهوم ناب، چنانکه بیدرنگ در نخستین صفحات منطق هگل میتوان تصریح شدهاش یافت، با این ادعا گره خورد بود که مفهوم گویی همه چیز است و هیچ چیز را بیرون از خویش بر جای نمیگذارد. درباب تاریخ فلسفه مدرن یک متن انتقالی کلیدی در تاریخ فلسفه اروپایی است. در آن F.W.J. شلینگ به بررسی فلسفه از دکارت تا ایده آلیسم آلمانی می پردازد و نشان می دهد که چرا پروژه ایده آلیست در نهایت محکوم به شکست است.
در باب تاریخ فلسفه جدید
- نویسنده: فردریش ویلهم یوزف شلینگمترجم: سید مسعود حسینیناشر: شب خیززبان اصلی: ادبیات آلمانینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1403224 صفحهتیراژ: 200نوبت چاپ: 4