به حسنک دستور دادند لباست را دربیاور، دست در زیر لباس برد، بند شلوارش را محکم بست و پاچههایش را. آن گاه بالاپوشش را بیرون آورد و به گوشه ای انداخت. برهنه در حالی که جز شلواری برتن نداشت. دستها را درهم زده و راست ایستاده بود با بدنی مثل نقره سپید و چهرهای به زیبایی معشوقگان غزل های عاشقانه. انگار نه انگار که قرار است کشته شود. واقعا به قول مادرش: بزرک مردا که این حسنک است. کتاب حاضر اقتباسی از داستان "حسنک وزیر" از کتاب "تاریخ بیهقی" تالیف ابوالفضل بیهقی است.
دار و ندار حسنک
- نویسنده: حسن دلبریناشر: معینزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزتاریخ انتشار: 1401104 صفحهنوبت چاپ: 1