دانههای درشت عرق روی پوستش میدویدند. دستهایش دیوانهوار به دنبال رشتهی نخودهای زیر بالش میگشتند. به ساعت روی میز نگاه کرد. سه و یازده دقیقه، مثل هر شب. میدانست که دیگر خوابش نمیبرد. باید به آب پناه میبرد. باید پاک میشد. باید پاک میکرد بدنش را، روحش را و فکرش را، از دانههای درشت وحشت.
خدا در خانه است
- نویسنده: آی لا کریمیانناشر: نشر نیزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 140299 صفحهنوبت چاپ: 1