اینبار هم «حسنی» به زور از خواب بیدار میشود تا برود از باغ سبزی بیاورد. حسنی در راه تصمیم میگیرد که دور بزند و از کوچه قدیمی برود تا راهش نزدیکتر شود. در کوچه قدیمی پرنده پر نمیزند، حسنی کمی میترسد، قلبش تند میزد و دستانش عرق میکند. حسنی برای اینکه کمتر بترسد، آواز میخواند؛ اما ناگهان صدایی میشنود! او شبح خوابالو را بیدار کرده است. حسنی میخواهد فرار کند؛ اما نمیتواند، پاهایش به زمین چسبیده است... .
حسنی و قصه هایش 4: شبح خوابالو
- نویسنده: فروزنده خداجوناشر: قدیانیزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: خشتیتاریخ انتشار: 139912 صفحهنوبت چاپ: 3