نیکوس کازانتزاکیس در کتاب «بهسوی آزادی» از آرمان آزادی و تلاش آدمیان برای تحقق این آرمان سخن میگوید و روایتی از آزادی و ستیز با استبداد برمیسازد که برپایۀ یک اسطورۀ یونانی متعلق به کرت بنا شده است. داستان کتاب «بهسوی آزادی» ریشه در اسطورهای قدیمی در یونان باستان دارد که دربارۀ هیولایی زندانی در هزارتو است؛ هیولایی با سرِ گاوِ نر و بدن انسان، که خوراکش جوانان آتنی هستند. کازانتزاکیس در کتاب «بهسوی آزادی» اسطورۀ مینوتور را، که نام همان هیولای زندانی در هزارتو است، دستمایۀ نگارش رمانی دربارۀ مبارزه با ظلم و استبداد و تلاش برای تحقق آزادی قرار داده است ماجرای کتاب «بهسوی آزادی» دربارۀ شاهزاده تسئوس، پسر پادشاه آتن، و مبارزۀ او برای آزادی کشور خود است. داستان از این قرار است که آتن زیر سلطۀ مینوس، که شاهی پیر و فاسد و تمامیتخواه و مستبد است، قرار دارد و پادشاهیِ مینوس، عرصه را بر همگان تنگ کرده است. مردم، هر بهار، باید جوانانی را به کاخ مینوس تقدیم کنند که هیولای مینوتور آنها را خوراک خود کند. مینوتور، چنانکه پیشتر گفته شد، هیولایی با بدن انسان و سرِ گاوِ نر است. او در هزارتویی در کاخ پادشاه زندانی است و خود پادشاه هم بهندرت او را میبیند. تسئوس، که شاهزادهای آزادیخواه است، بر آن میشود که به هر ترفندی که شده به هزارتوی مینوتور راه یابد و با کشتن مینوتور، آزادی آتن را رقم زند. در این راه، گروهی از آزادیخواهان با تسئوس همراه میشوند و او را یاری میکنند تا پادشاه پیر و فاسد و مستبد را از تخت به زیر کشد و بساط استبداد را برچیند و تمدنی جوان را بر سر کار آورد.
به سوی آزادی
- نویسنده: نیکوس کازانتزاکیسمترجم: محمد دهقانیناشر: نشر مدزبان اصلی: ادبیات یونانینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1401264 صفحهنوبت چاپ: 1عنوان اصلی: At the Palaces of Knossos