بادبادکباز داستانی گیرا و احساسی از خیانت و رستگاریست. دریچهای به دنیایی نو با نام زندگی افغانها که عجیب، فریبنده و در عین حال آشناست. خالد حسینی با ایجاد تعادل چشمگیرمابین وضوح و قدرت، مرزهای شالودهسازی و قصهگویی را درمینوردد. برترین نقطۀ قوت بادبادک باز در حقیقت دستمایۀ تقدیر و عدالت و فایق آمدن خیر بر شر بهرغم تمامی عوامل بازدارنده است. پیام این رمان ممکن است توسط افراد مختلف به اشکال گوناگون تفسیر شود، اما در مجموع حامل حس آیندهای پُرامید برای پرسوناژها و همچنین افغانستان جنگزده است. داستان از زبان امیر روایت میشود، امیر یک نویسندهٔ اهل افغانستان از تبار پشتون ساکن کالیفرنیا است که برای نجات یک بچه راهی افغانستان میشود؛ افغانستانی که در تحت حاکمیت طالبان است و یکی از سختترین دوران تاریخ چند هزار سالهاش را سپری میکند و به بهانهٔ این سفر به افغانستان امیر داستان زندگیاش را تعریف میکند. روایت این رمان دوستی امیر با حسن است؛ امیر در سن ۱۲ سالگی به یار همیشگی خود حسن خیانت میکند و این گناه تا سالها مانند یک استخوان در گلویش گیر مانده و حتی شادترین لحظات زندگی را برای او تیره و تار میکند. در سال ۱۹۷۹با حمله روسها به افغانستان امیر با پدرش از افغانستان فراری میشوند، و تمام روزهای تلخ و شیرین گذشته را هم در ذهن خود به فریمانت می برند. در این زمان طالبان حسن و همسرش را به جرم هزاره بودن به قتل میرسانند و تنها پسری معصوم به نام سهراب از آنها به یادگار می ماند، پسری که در دستان طالبان اسیر میشود. امیر با شنیدن این داستان به خاطر جبران خیانتش نسبت به حسن تصمیم به نجات دادن آن پسر میگیرد و از امریکا دوباره به افغانستان برمی گردد و آنجا با حقیقتی درباره ی پدرش و حسن روبرو میشود…
بادبادک باز (به سخن)
- نویسنده: خالد حسینیمترجم: غلامرضا اسکندریناشر: به سخنزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1403432 صفحهنوبت چاپ: 3عنوان اصلی: The Kite Runner