آرتور کوپیت نمایشنامهٔ اُه پدر… را زمانی نوشت که در حال گذراندن مقطع کارشناسی ارشد در رشته تئاتر اروپا بود. هدف اصلیاش از نوشتن این نمایشنامه، برنده شدن در مسابقه نویسندگی بود و هرگز پیشبینی نمیکرد که در سن بیستوسهسالگی به چنین موفقیتی برسد و درامنویسان سرتاسر جهان او را تحسین کنند. همانطور که عنوان این مسابقه نشان میداد، کوپیت نمایشنامهاش را بهعنوان اثری پارودی ــ یک کمدی شبهکلاسیک به سنت فرانسوی تقلبی ــ تحت تأثیر نمایشنامهنویسان پیشتاز فرانسوی همچون آرتور آداموف ، اوژن یونسکو و ساموئل بکت نوشت. پیشتازانی که در ابتدا از آنان بهعنوان «بخش فرعی تئاتر» نام میبردند و مارتین اسلین در 1961 آن را «تئاتر ابزورد» نامید. این نمایش جنبشی را آفرید و در کمبریج ، ماساچوست ، کامرشیال هاوس و … که بازتابهای بسیار مثبتی داشت، اجرا شد. شخصیتهای ناکارآمد و خلاف عرف ــ خصوصاً مادام رزپتل و پسرش، جاناتان ــ نگاههای منتقدانه بحثبرانگیزی درباره نبودن هدفی جدی در نمایش و نیز اِلمانهای مشتق شده از آن را معطوف به خود کرد، اما درمان مضحک و بوالهوسانه مادری بیشازحد مراقب و سلطهجوی و پسر عصبیاش، دلیلی شد تا مخاطبین اروپایی و نیویورکی کمی بیشتر بر روی این نمایش تمرکز کنند. بیشتر مفسران نتوانستند موفقیت چشمگیر اثر را نادیده بگیرند و آن را برداشتی از خالکوبی سرخ نوشته تنسی ویلیامز و رفتن بهسوی روانشناسی فروید دانستند.
اه پدر، پدر بیچاره
- نویسنده: آرتور کوپیتمترجم: عاطفه پاکبازنیاناشر: مهرگان خردزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1403100 صفحهنوبت چاپ: 3عنوان اصلی: Oh Dad, Poor Dad