اقدس، پس از آن دورهٔ بحرانیِ پرسوزوگداز، پس از شکست در عشق، عوض میشود و بهچشم دیگری به مردها و نرینهها نگاه میکند. اگرچه گاهی به ذوالفقار کوهسرخی رکاب میدهد، به این مرد و به هیچ مرد دیگری علاقه و دلبستگی ندارد. هوسباز و خوشگذران شده است و اغلب، دور از چشم چوپان، در خانهاش بساط جور میکند. اقدس مادرزاد شادخوار، خندهرو و خوشبرخورد است و به همۀ مردها لبخند میزند و به آنها روی خوش نشان میدهد، گیرم این نظربازیها بهندرت به رختخواب ختم شود. اقدس هدفی بهجز خوشگذرانی ندارد و تا کسی سر کیسهاش را شل نکند، بهخاطر جمال، کمال و نام و نشان، به النگ راه نمییابد.
حسین دولت آبادی، در بهار سال ۱۳۲۶ در روستای دولت آباد، (ناحیه ۲ سبزوار) به دنیا آمد و دوران ابتدائی را دردبستان مسعود سعد روستای دولت آباد از سر گذراند. در سال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصیل به سبزوار رفت و در دبیرستان ابن یمین نامنویسی کرد. چندی بعد، در سال ۱۳۴۲ همراه خانوادهاش به پایتخت مهاجرت کرد و درنتیجه تحصیلات دوره متوسطه او در نیمه سال دوم تحصیلی متوقف ماند و برای همیشه دبیرستان را وداع گفت. به محض ورود به پایتخت، همپای برادرهای ناتنیاش علی و حسن به کار نقاشی ساختمان پرداخت و برای ادامه تحصیل در کلاسهای شبانه خوارزمی نامنویسی کرد. درسال ۱۳۴۴به استخدام نیروی هوائی ارتش در آمد، به مدت سه سال "درجه دار" بود و همزمان شبانه درس میخواند. بعد از کسب دیپلم طبیعی برای ورود به دانشکده خلبانی امتحانهای ابتدائی را از سر گذراند. در پایان آزمایشها با فرمانده درگیر شد و نزاع آنها به اهانت کشید و در نهایت منجر به فرار او از ارتش گردید، در دوران فرار، بارها و بارها در جستجوی کار و امرار معاش به جنوب و شرق و شمال و مرکز ایران سفرها کرد و به حرفه قدیمی، یعنی نقاشی و سایرکارهای ساختمای پرداخت. هنوز پا به سن بیست و یک سالگی نگذاشته بود که دلباخته دختری به نام سکینه صبوری شد، در دورانی که فراری ارتش بود، در سن بیست و چهار سالگی با او ازدواج کرد، ثمره این عشق و ازدواج سه فرزند است. چندماه بعد از ازدواج، دردادگاه نظامی محاکمه و به جرم فرار از خدمت و توهین و تمرّد محکوم، زندانی و از ارتش شاهنشاهی اخراج گردید. تجربه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را در چند ماهی که در انتظار خبرِ کارگزینی در بلاتکلیفی به سر میبرد از سر گذراند تا سرانجام در اداره آموزش و پرورش شهریار کاری پیدا کرد و معلم شد. یک سال بعد از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ به جرم تبلیغ مرام و مسلک اشتراکی از آموزش و پرورش اخراج شد. در پائیز سال ۱۳۶۳ ناگزیر به جلای وطن شد، نخست به ترکیه رفت و بعد از دو ماه و نیم اقامت در آن کشور از آنکارا به سوی پاریس پرواز کرد و در فرانسه پناهنده سیاسی شد. حسین دولت آبادی از تاریخ ۲۴ دسامبر ۱۹۸۴ میلادی در کشور فرانسه و در حومه شهر پاریس زندگی میکند.
النگ
نویسنده: حسین دولت آبادی
ناشر: نشر ناکجا
۱۵۰ صفحه