در آسمان ستارهی کوچک و مهربانی بود که زمین و مردمش را بسیار دوست داشت. بر روی زمین پیرزن تنها و فقیری زندگی میکرد که ستارهی کوچک را نشان کرده بود و میگفت: "این ستارهی من است." و هرشب با او از غمها، غصهها و تنهاییاش میگفت. ستاره تصمیم گرفت برای خوشحال کردن پیرزن به زمین بیاید. او برای این کار از ماه اجازه خواست. ماه به او اجازه داد و گفت که اگر پیرزن رازش را بفهمد و بداند که او یک ستاره است دیگر نمیتواند بر روی زمین بماند. ستاره قول داد و سپس به سوی زمین به راه افتاد و به شکل یک دختر زمینی نزد پیرزن رفت و پیش او ماند. پیرزن که از تنهایی نجات یافته بود روزگار را به خوشی میگذراند تا این که کمی بعد بر اثر کنجکاوی راز ستاره را دریافت. از آن پس ستاره به آسمان رفت. پیرزن همیشه نگاهش به آسمان بود و میدانست بین همهی ستارهها، ستارهی مهربان و زبیایش به او نگاه میکند.
آن بالا این پایین
- نویسنده: فاطمه توپچیناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: خشتیتاریخ انتشار: 140132 صفحهنوبت چاپ: 4