فرضاً خدائی که یکی رو فقیر میکنه و بِش میگه «برو دزدی بکن» و دزدی که کرد، حکم بکنه که دستشو بِبُرَن و به اون دنیا هم بندزه ش داخلِ آتشِ جهنم و هَی بِکُشه ش و هَی زنده ش بکنه و همین کارو تا به ابد به سرش بیاره، خدا نیست و از هر جونورِ درندهای صد هزار پلّه بَتَره و از هر دیوونۀ زنجیری ئی هم باز صدهزار پلّه بَتَره و اصلاً اگه همۀ ظالما و خونی های دنیا رو جمع بکنن باز از همه شون صدهزار پلّه بَتَره!
آئینه، آفتاب، سایه گستر، ظلمات
- نویسنده: بهرام حیدریناشر: دیار کتابزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 2020890 صفحهنوبت چاپ: 1