گاه فقط یک اسم، یک اسم خاص، ما را به سالهای کودکی پرتاب میکند. گاه فقط یک جمله، یک شعر، یک عبارت خاطرهای جمعی را زنده میکند که در حافظهی بیشتر مردم یک شهر ثبت شده. گاه فقط یک تصویر یاد عادتی فراموششده را زنده میکند که روزی عادت همهی مردم یک جامعه بوده. گاه خاطرهای کم اهمیت، از این جهت اهمیت مییابد که حافظهی ما را بیدار میکند. حافظهای که نگهبان گذشتهی ماست با همهی زخمها و لبخندها و خاطرههای تلخ یا گوارایش؛ حافظهای که پشتوانهی درک ماست از لحظهای که داریم میگذرانیم.
این خاطرهها، چه کوتاه و یک خطی باشند چه چند صفحهای، برشی از زندگی را نشان میدهند. زندگیِ متشکل از تجربههای ساده و فراموششدنی. تجربههایی که ردشان، هر چند کمرنگ، بر شخصیت هر فرد تأثیر میگذارد. فرد، که سرنوشتش خواسته یا نخواسته با تاریخ و سیاست و سرنوشت معاصر جامعهاش گره میخورد. تاریخ، نه فقط به معنی تجربههایی که یک ملت و یک جامعه از سر گذرانده، بلکه حتی به معنی شخصی و فردی آن. تاریخِ تک تک ما، تاریخِ خانواده، تاریخِ رنجهای مشترک و شادیهای تقسیمشدنی که افراد یک محله در کنار هم تجربه کردهاند.
این یادم میآیدها، شامل خاطرههایی است که طی سالها در ذهن من شکل گرفتهاند. خاطرههایی که حتی اگر عمیقاً شخصی نبوده باشند، به نحوی تجربه شدهاند. به عبارت دیگر، بیشتر آنها در حافظهی جمعی عدهی زیادی از هم نسلان من، و چه بسا یکی دو نسل دیگر نیز، به نوعی، نقش بستهاند.
چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگل بوکز بخوانید.
یادم میآید
نویسنده: نسیم وهابی
ناشر: نشر ناکجا
داستان کوتاه | ناکجا داستان | الکترونیک
چاپ اول: 2013
92 صفحه