در ابتدای حصر، وسایلمان برای نقاشی کم بود، نه مواد مدرن امروزی داشتیم و نه وسایل سنتی، هیچ یک. فقط مقداری مقوای ۷۰×۱۰۰، تعدادی ماژیک و خودکار، یک دسته کاغذ یادداشت کوچک ، چند قطعه ورق مس و شیشه، چند شیشه گواش، تعدادی فندک کارگاهی و یک لوله چسب.
یک سال بعد سختگیریها برای ورود وسایل نقاشی تا حدودی کم شد و گواش، آبرنگ، رنگ آکریلیک، قلممو و برخی وسایل مجسمهسازی در حد موم و ... به دستمان رسید.
در جهان نقاشی و مجسمهسازی، وجود دو امضا در یک اثر چندان رواج ندارد. هماهنگی دو دریافت بصری و زیباشناختی، دو نوع تکنیک و دو نوع دریافت از جهان و هستی، جامعه و تاریخ چندان آسان نیست. اما انقطاع اجباری از جهان بیرون و رجوع دونفره به دنیای رنگ، استعاره، تمثیل و تشبیه، که در حقیقت کیمیای هنر است، خلاقیت دو نفره در یک اثر را ممکن کرد. گرچه، در کنار نقاشیهای دونفره، نقاشیهای انفرادی هم ادامه داشت. تنگناها و تنهایی و جریان سیال ذهن از یک سو اشارات مستقیم و غیرمستقیم به جهان واقعی در بیرون از حصر را پیش میکشید و از سوی دیگر تلمیحاتی تصویری از آثار هنرمندان بزرگ جهان همچون رضا عباسی و سیاه قلم و سلطان محمد، گویا، ونگوگ، ولیشتن اشتاین، مونک، پیکاسو و دیگران را به کارمان وارد میکرد. زیرا اگرچه دور خانه آجری ما را حصار کشیده بودند، خانه بی در و پیکرِ ذهن و تخیل را نمیشود با هیچ آهن و دیواری بست، و ما میتوانستیم ارتباط ذهنیمان را با عالم هنر و فرهنگ بشری حفظ کنیم.
قبلاً هردوروزنامهنگار و روزنامهنویس بودیم. در حصر نیز همچنان روزنامهنگار و روزنامهنویس باقی ماندیم؛ وقایع اتفاقیه حصر روزنامهای است پر از تصویر و خطخوردگی.
دوربینها و شنودها در همه جای خانه و حیاط آشکار و پنهان هر کلمه و هر ایما و اشاره را از دهانمان میربودند و از رفتارمان میقاپیدند، لذا، هرچه را که میخواستیم به یکدیگر بگوییم و به گوش و چشم نامحرمان نرسد آن را مینوشتیم یا تصویر میکردیم و سپس خط میزدیم. چنین شد که سریالی از روزنامهها به وجود آمد. خطخوردگی در حقیقت نشانهی گفتگوی ما با یکدیگر است. گاه بر روی کاغذهای کوچک یادداشت ابتدا تصویر نقش میبست و سپس نوشتهها و خطخوردگیها از راه میرسیدند. گاهی هم اول نوشته بود و بعد خطخوردگیها و تصاویر آن را تکمیل میکردند. درنهایت آنها را بر روی مقوا کلاژ کردیم. این خطخطیها شرح احوالات ماست و یا تحلیلهایمان از شرایط ایران و جهان.
در تمام سال ۱۳۹۰ فقط توانستیم یک روزنامه تولید کنیم، و در سالهای بعد به تدریج بقیه شمارهها و آثار دونفره و تکنفره خلق شدند.
باید صادقانه و بدون اعتقاد به مرگ مؤلف و با احترام به مرگ مؤلف و با احترام و باور به دریافت تماشاگر، تلقی زیباشناختی و تفسیر معنایی را به بینندگان بسپاریم. باشد که تلاش محدود ما را، به همت و نگاه ملی و جهانی خود پیوند بزنند.
زهرا رهنورد - میرحسین موسوی
از پیشگفتار کتاب
نقاشان کوچه اختر
خالقان اثر: زهرا رهنورد - میرحسین موسوی
ناشر: نشر ناکجا
تعداد صفحات: ۱۴۰ صفحهی رنگی با جلد گالینگور
کتاب هنری