top of page

مصاحبه‌ی تينوش نظم‏‌جو و محمد چرم‌شیر

رقص ماديان‏‌ها» بازخوانى نمايشنامه‌ی «يرماى» لوركاست. چه اتفاقى افتاد كه خواستيد اين‌بار يك نمايشنامه را بازخوانى كنيد، در صورتى كه‏ بيش‏تر بازخوانى‏‌هايی‌تان متونى متفاوت از نمايشنامه هستند.

على رفيعى هميشه دوست داشت كارى از لوركا را اجرا كند و به دليل‏ معنايى كه در درون «يرما» وجود داشت اين نمايشنامه را انتخاب كرده‏ بود. يعنى زنانگى عقيم‏‌مانده، زنانى كه سرخورده و سركوب شده هستند و آن مردانگى‏‌اى كه در اين كار استيلا دارد. وقتى با من در ميان گذاشت‏ به نظرم رسيد كه در جهان لوركا، به دليل وابستگى بسيار شديدش به‏ سنت‏‌هاى يك جغرافياى خاص، فهم كار او براى ما نه از راه خود نمايش، كه از راه شناخت آن سنت‏‌ها و تفسيرى كه ما از آن سنت‏‌ها داريم ممكن‏ مى‏‌شود. به نظرم رسيد كه بايد دست به تغييراتى در متن بزنيم. در نمايشنامه‌ی «يرما»، سنت‏‌هايى كه نمايشنامه در آن نوشته شده و پيش‌‏زمينه‌‏هاى فرهنگى و قومی‌ش براى لوركا از پيش معلوم است و احتياج به تفسير نيست. ولى فهم آن براى ما، همراه با تفسيرها بايد اتفاق بيافتد. چرا و چگونه بايد آن تفسيرها را به متن برگرداند؟ ديدم كه‏ آن‏جا به دليل برخوردهاى فرهنگى، كاراكتر مرد از بطن نمايش حذف‏ شده و به مسئله‌ی زن‏‌ها و به‏‌خصوص يرما پرداخته شده است. فكر كردم‏ كه اگر ما بخواهيم به جاى آن تفسير قصه بسازيم، بايد مرد را به قصه‏ برگردانيم. بعد فكر كردم كه آيا مى‌‏توان فقط با بازگرداندن يك مرد و تقابلش با زن، چيزى را كه حذف شده جايگزين كرد؟ ديدم كه نمى‌‏شود. به جامعه و به چيزى كه از سوى جامعه به سمت اين دو نفر مى‏‌آيد هم‏ احتياج داريم. پس آدم‏‌هاى اجتماع را هم وارد نمايشنامه كردم. احساس‏ كردم كه زن، مرد و اجتماع بايد حضور داشته باشند. درواقع اين مثلث‏ بايد وجود داشته باشد تا ما از آن تفسير دور شويم و به بخش‏‌هايى كه‏ خود قصه مى‏‌تواند بدون آن تفسيرها جوابگو باشد برسيم. قصه‏‌اى‏ شروع كرد به شكل گرفتن كه در بطن خودش مى‏‌توانست گسترده‏‌‌شده‏‌ی «يرماى» لوركا باشد. بعد از اين‏كه اين فرم قصه‏‌سازى به‏‌وجود آمد من‏ شروع كردم به فكر كردن درمورد فرم زيبايى‏‌شناسى، فرم بيرونى، استفاده از تكنيك‏‌ها براى اجرا. و ديدم كه شايد اين پاره‏‌پاره‌ ‏بودن‏ بهترين شكل براى اين قصه باشد. آدم‏‌ها بی‌آيند و به گفت‏‌وگوى رودررو بپردازند. گفت‏‌وگوهايى كه به‏‌نظر درونى مى‏‌آيند و با صداى بلند گفته‏ مى‏‌شوند.

على رفيعى هميشه دوست داشت كارى از لوركا را اجرا كند و به دليل‏ معنايى كه در درون «يرما» وجود داشت اين نمايشنامه را انتخاب كرده‏ بود. يعنى زنانگى عقيم‏‌مانده، زنانى كه سرخورده و سركوب شده هستند و آن مردانگى‏‌اى كه در اين كار استيلا دارد

برخوردهايى از بطن اجتماع، كه مثل دستورالعمل‏‌ها دارند پشتوانه‌‏ها و سنت‏‌هاى اجتماعى را مى‏‌سازند. اين دستورالعمل‏‌ها در دو ساخت زنانه و مردانه‌‏اش منجر شد به حضور دون و دونا كه گويا دائماً در حال صادر كردن دستورالعمل‏‌هاى اجرايى براى آدم‌‏هاى دوروبر هستند. “بكنيد!… نكنيد!… بايد!… نبايد!…”. فكر كردم اين گونه مى‏‌شود ساختى‏ اجتماعى را پديد آورد كه نياز به شناخت و پيش‏‌زمينه از آن سنت‏ اجتماعى نداشته باشد. من فقط سعى كردم از يك محيط جغرافيايى‏ خاص، با يك پشتوانه‌ی اجتماعى‌‏فرهنگى خاص به يك فرم اجتماعى‏ گسترده‌تر تبديلش كنم كه بتواند مابه‏‌ازايش در جوامع مختلف هم پيدا شود.

-ولى همچنان نوشته‌ی شما بومى باقى مانده است. يعنى وقتى ما «رقص‏ ماديان‏‌ها» را مى‏‌خوانيم كاملاً حس مى‏‌كنيم كه در اسپانيا اتفاق مى‌‏افتد. به‏‌خصوص با مونولوگ اولى كه درباره‌ی گاوبازى است و باز هم در طول‏ نمايش تكرار مى‌‏شود. و اصلاً نوع زبان، نوع برخورد، كاملاً بومى‏ است…

-مى‏‌شد دو نوع برخورد كرد. يكى اين‏‌كه با بيرون آوردن از آن فرهنگ‏ خاص، به آن عموميت داد. يعنى درواقع فضا، زمان و مكان را از آن‏ گرفت. انتزاعی‌اش كرد و در يك فضاى ناكجاآبادى اجرایش كرد. مى‌‏شد هم از سمت ديگر حركت كرد كه كمى سخت‏‌تر بود: نگه داشتنش در چارچوب جغرافيايى خودش ولى تعميم‏‌پذيركردنش در فضايى‏ بزرگ‌‏تر، در جوامع اجتماعى بزرگ‌‏تر. من سعى كردم كه راه سخت‌‏تر را در اين ماجرا طى كنم. براى اين‏كه احساس مى‏‌كردم اگر بتوانم فضاى‏ اجتماعى و فرهنگى و جغرافيايى خاص را حفظ كنم و بتوانم آن را از فضاى جغرافيايى‌‏اش به سمت تمام فضاهاى اجتماعى پرتاب كنم، موفق‏‌تر و دلنشين‌‏تر خواهد بود.

گفتگو از تینوش نظم‌جو

متن کامل این گفتگو در پس‌گفتار نمایشنامه «رقص مادیان‌ها» آمده است.

Commenti


رقص مادیان‌ها

نشر نی

7,90€

614034_103e8f4ab0ae4536a38b319d3eb437ed~

محمد چرمشیر

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

bottom of page