سازم را بدهيد ميخواهم بنويسم
- انتشارات ناکجا
- Aug 29, 2013
- 4 min read
علیرضا فراهانی – نگاهي به مجموعه شعر «سردخانه» از علي كاكاوند
شاید یکی از مهمترین وجوه آثار ادبی و به ویژه حوزه شعر در هر دورهای برای ارتباط پذیری بیشتر با مخاطبان و خوانندگان خود، وجود مرزهای مشترک تجربههای انسانی در آثار آن دوره باشد که حاصل حضور هر مولفی در بطن اتفاقات جامعه خود و درک چگونگی ساختارهای اجتماعی آن جامعه از سوی اوست. مولف به عنوان فردی از جامعه با نگاهی ژرف و متفاوت اتفاقات پیرامون خود را در جامعهاش دیده بانی میکند و با تاثیرپذیری از آنها به لحاظ تجربههای فکری و حسی، اثر خود را به منصه آفرینش میرساند. اثری که اگرچه برآمده از تجربههای مشترک اجتماعی است اما باید از گذرگاه نگاه فردی شده مولف نیز بگذرد تا دارای شخصیتی مستقل شود.
باید اشاره کرد که منظور از تجربههای مشترک اجتماعی تنها وجود نشانههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به طور جمعی نیست بلکه درک وجودی یک رابطه عاشقانه و احساسی و بازپرداخت آن از سوی مولف در اثر خود نیز میتواند در زمره تجربههای مشترک اجتماعی قرار بگیرد. حضور تجربههای مشترک ذکر شده از طریق پرداخت نشانههای تصویری ملموس و عینی در یک اثر میسر میشود. حال هر قدر وجود نشانههای حاصل شده از تجربههای مشترک اجتماعی مولف در یک اثر بیشتر و دقیقتر باشد، نحوه برقراری ارتباط آن اثر با مخاطبان و خوانندگانش نیز بیشتر و نزدیکتر خواهد بود. زیرا مخاطب با برخورد و ارتباط با آن نشانهها سهم بیشتری از حضور خود را در آن اثر احساس خواهد کرد.
یکی از مجموعه شعرهایی که اخیرا از سوی موسسه انتشارات نگاه منتشر شده و میتوان برای مثال آوردن از مدعای بالا، بخشی از آن را مورد توجه قرار داد، مجموعه شعر «سردخانه» از علی کاکاوند است. مجموعه شعری که شامل دو دفتر با عنوانهای «رژه واژههای وظیفه» و «سردخانه» است که هر کدام از آنها واجد ویژگیهایی است که میتوانند به نوبه خود مورد بحث قرار گیرند. شاید نقطه مشترک هر دو دفتر در «سردخانه» اندیشه محوری و قابلیت ایجاد پرسش در خواننده باشد. وجود این نقطه مشترک در هر دو دفتر در کنار وجود زبانی که به لحاظ ماهیت تجربه فردی دارای استقلال است موجب شده آثار این مجموعه در نخستین خوانش نیز از سوی خواننده مورد توجه واقع شود. اگر بخواهیم از منظر موضوعی که در سطور ابتدایی این مطلب اشارهاش رفت به مجموعه شعر «سردخانه» نظر داشته باشیم باید دفتر اول مجموعه را از این حیث موفقتر دانست. زیرا نشانههای به کار رفته در آثار دفتر اول اغلب دربرگیرنده تجربههای مشترک انسانی در سطوح مختلف جامعهای است که کاکاوند به عنوان مولف با سایر افراد آن همزیستی داشته است. نشانههایی که گاه به شکل استعاری وگاه به طور مستقیم در هیئت تصویرهای عینی میان سطور ایفای نقش میکنند و در برخورد با خواننده قابلیت حس همذاتپنداری را در او به وجود میآورند.
توی سرم باران شدید میبارد | و از گوش چپم به گوش راستم | دسته پرندگان کوچ میکنند.
… من و بولدزرها بهتر میدانیم: | راهها ساخته شدند | تا آدمهای سرگردان را سرگرم کنند | خانهها ساخته شدند | تا آدمهای سرگرم را بخوابانند یا دوست داشتم گاوی وحشی و گرسنه بودم | توی خیابان رهایم میکردند | تا تمام روزنامههای شهر را بجوم
البته وقوع این مساله را در دفتر دوم کمتر میتوان ردیابی کرد. در دفتر دوم مجموعه شعر «سردخانه» غالب تصویرها ذهنی و حتیگاه انتزاعی هستند و تصور میشود در آثار این دفتر، شاعر بیشتر سعی در سرایش از منظر نگاه شخصی – یا بهتر بگویم خصوصی – داشته که بسیار متفاوت از منظر نگاه فردی شده است و کمتر میل به پرداخت تجربههای مشترک در این دفتر دیده میشود. در این میان میتوان به چگونگی نحوه کارکرد تخیل در دو دفتر اشاره کرد که در هر کدام از آن دو دفتر متفاوت است.
توی سرم باران شدید میبارد | و از گوش چپم به گوش راستم | دسته پرندگان کوچ میکنند…
بیشک یکی از مهمترین مشخصههای شعر امروز- چه بسا تمام دورانها – طنز است. طنز توانایی آن را دارد که ضمن تحریک ذائقه مخاطب به سوی شادابی و خنده بر لب آوردن، ذهن و اندیشه او را نیز به چالش بکشد و منظر متفاوتی از اتفاقات و مفاهیم را پیش روی خواننده قرار دهد. شاعر مجموعه شعر «سردخانه» نیز هوشیارانه توانسته با بهره گیری از مشخصه طنز در نگاه خود نسبت به برخی مفاهیم، توجه مخاطب را به سمت آثارش جلب کند. طنز در آثار این مجموعه گاه به طور مستقیم در مفاهیم شکل میگیرد و گاهی نیز از طریق ارائه تصاویر استعاری که ماهیت طنزآلود دارند.
نه کامو، نه بکت | او را پیرمرد ساعت سازی به پوچی رساند که | سی سال آزگار جلوی مدرسه شهدا | یک صندوق چوبی با در شیشهای داشت یا من به گوسالهای فکر میکنم | که وقتی بزرگ شد گاو نشود. اما پس از پیدایش مدرنیسم همواره مولفان مدرن با جسارت سعی در به چالش کشیدن و تقدس زدایی از مفاهیم مقدس مآب را داشتهاند. علی کاکاوند نیز توانسته در برخی آثارش ضمن حفظ مشخصههای شعری خود با رویکردی انتقادی مفاهیمی را که در اذهان عمومی دارای تقدس هستند. ایجاد پرسشگری و شک اندیشی در خواننده از تاثیراتی است که این مشخصه شعرهای مجموعه «سردخانه» به جا میگذارد.
Comentarios