مراد فرهادپور (زادهٔ ۱۷ تیر ۱۳۳۷ تهران) نویسنده، مترجم، روزنامهنگار معاصر ایرانی است که به عنوان نماد روشنفکر جریان چپ نو ایران شناخته میشود.
فرهادپور در ۱۷ تیر ۱۳۳۷ در تهران به دنیا آمد. او فرزند فاطمه علوی و ناصرقلی فرهادپور است. سیاستمدار و روزنامهنگار و عضو حزب مردم و نمایندهٔ حوزهٔ انتخابیهٔ رامند ضیاءآباد در دورهٔ بیست و دوم و نمایندهٔ بویراحمد در دورهٔ بیست و سوم مجلس شورای ملی بود. مراد حاصل ازدواج دومِ فاطمه علوی بود. فاطمه از ازدواجِ نخستِ خود با پسرعمویش بزرگ علوی نویسنده چپگرای ایرانی صاحب فرزندی به نام مانی شد. مراد فرهادپور خواهری به نام زری دارد.
فرهادپور ابتدا در دانشکده مکانیک دانشگاه علم و صنعت به تحصیل مشغول شد، اما درس خود را ناتمام رها کرد و برای ادامهٔ تحصیل به انگلستان رفت. در سال ۱۳۵۸ پیش از انقلاب فرهنگی برای تحصیل در رشته اقتصاد وارد دانشگاه تهران شد و مدرک لیسانس خود را در سال ۱۳۶۵ اخذ کرد.
فرهادپور کار ترجمهٔ متون فلسفی را از دههٔ شصت خورشیدی آغاز کرد. در دههٔ هفتاد برای نشریات روشنفکری نظیر راه نو، کیان، و آدینه مطلب مینوشت. فرهادپور در حال حاضر یکی از مهمترین چهرههای روشنفکری چپ نو محسوب میشود. تلاشهای او و نزدیکانش در معرفی مکتب فرانکفورت در فضای روشنفکری ایران موجب ایجاد جریانی از روشنفکران جوان چپگرا شده است. فرهادپور در سالهای اخیر با معرفی چهرههایی جدید از فیلسوفان چپ جدید اروپایی همچون آلن بدیو، جورجو آگامبن، و اسلاوی ژیژک موجب دامن زدن به مباحث جدیدی شده است.
فعالیت مطبوعاتی
انتشار بیش از بیست شمارهٔ فصلنامهٔ ارغنون به همراه یوسف اباذری، حسین پاینده و… که در ده سال انتشار بخشی از مهمترین مقالات فلسفی قرن بیستم در قالب این فصلنامه ترجمه و انتشار یافتند. این فصلنامه یکی از تاثیرگذارترین نشریات بر جریانهای روشنفکری در ایران بوده است. این فصلنامه از سال ۱۳۸۳ منتشر نمیشود اما چاپهای دوم و سوم اکثر شمارههای ان در سالهای اخیر عرضه شده است.[نیازمند منبع] در سالهای اخیر و با گسترش استفاده از اینترنت در میان نویسندهگان و مترجمان، فرهادپور به همراه چند تن از نویسندهگان و مترجمان دیگر از جمله صالح نجفی، امید مهرگان، مازیار اسلامی، رحمان بوذری در وبسایت تز یازدهم مطالب خود را منتشر میکنند. او همچنین از مدرسین مؤسسه پرسش است.
معرفی سه اثر از مراد فرهادپور
هومو ساکر
هوموساکر، که در زبان لاتین به معنای «انسان مقدس» است، در حقوق روم قدیم به کسی اطلاق میشد که اگر کسی او را میکشت قاتل به شمار نمیآمد و با این حال امکان قربانی کردن او نیز وجود نداشت. به این قرار، انسان مقدس در چارچوب قوانین روم شخصی بود که بیرون از دایرهی قانون قرار میگرفت. آگامبن این تمثال را برای فهم رمز سیاست در دنیای مدرن احیا کرده است.آگامبن در هوموساکر میکوشد مسئلهی امکانِ محض و بالقوگی و قدرت را به مسئلهی اخلاق سیاسی و اجتماعی در بستری پیوند زند که اخلاق مذکور شالودهی دینی و مابعدالطبیعی و فرهنگی سابق خویش را در آن از کف داده است. آگامبن تحلیلِ جستهگریختهی زیستسیاست را در نوشتههای فوکو رهنمای کار خویش میگیرد و با دیدی گسترده و باریکبین و مویشکاف حضور مخفی یا ضمنیِ برداشتی از زیستسیاست را در تاریخ نظریهی سنتیِ سیاست میکاود. او میکوشد نشان دهد از کهنترین رسالههای نظریهی سیاست، بهویژه در تلقی ارسطو از انسان در مقام حیوان سیاسی (یا شهرنشین)، و در سرتاسر تاریخ تفکر غرب دربارهی حاکمیت (خواه حاکمیت پادشاهان خواه حاکمیت دولتها) تا به امروز برداشتی از قدرت مستتر است، قدرتی مستولی بر «زندگی» انسان.
لینک تهیه کتاب در سایت ناکجا:
قانون و خشونت
قانون و خشونت دو قطب یا جوهر طبیعی نیستند که سیاست را بتوان بهمثابه فاصله یا خط رابط میان آن دو تعریف کرد، حتا اگر این تعریف به شیوههای دیالکتیکی بر حسب زوج مفهومی شباهت/ تفاوت، یا همگرایی/ واگرایی توصیف شود. سیاست، درواقع، نهفقط شکافی میان این دو قطب، بلکه اساساً شکاف یا تنشِ برسازندهی نهفته در درونِ آن دو است. بدونِ اعمال خشونت سازمانیافته ــ که نهایتاً مبتنی بر توانایی کشتن و اِعمال خشونت جسمانی است ــ هیچ قانون و حکومتی بر جای نمیماند؛ به همین ترتیب، هر نوع اِعمال خشونت فردی و گروهی نیز جویای آن است که به قانون بدل شود و الگو و مبنای آن همان خشونت اجتماعی مشروع و رسمیتیافته است.
فلسفه، معرفت و حقیقت
در این کتاب گزیدهای از یادداشتهای "فریدریش ویلهلم نیچه "( 1844 1900) فیلسوف آلمانی در باب معرفتشناسی، فلسفه، حقیقت و فرهنگ فراهم آمده است . عناوین برخی از مباحث کتاب عبارتاند از :فرهنگ، فلسفه، یونانیان، تاریخچه کتاب فیلسوفات نیچه، در باب شوق به حقیقت، حقیقت و دروغ به مفهومی غیر اخلاقی، و فلسفه در زمان عسرت .مترجم در مقدمه کتاب میگوید" :نیچه نخستین کسی بود که دریافت نفس حقیقت و معرفت برای انسان مدرن مسئله ساز شدهاند . نظریه او در مورد بیارزش شدن حقیقت و معرفت در واقع بدین معناست که برای انسان مدرن آخر قرن نوزدهم، مسئله اصلی دیگر نه شناخت طبیعت (به سبک اسلاف قرن هفدهمیاش)، که شناخت خود این شناخت است .از نظر نیچه حقیقت چیزی نیست جز استعارهها و دروغهایی که جامعه بر فرد تحمیل میکند .این دروغها ضامن بقای جامعه و فرد و از این رو برای هر دوی آنها مفید و سودمندند . ولی نیچه از سوی دیگر به وجود حقایقی مضر و مرگبار اشاره میکند، و در تفسیر خویش از تنش میان حقیقت و زیبایی تا آن جا پیش میرود که میگوید : اگر زیبایی و هنر نبود، آدمی در نتیجه اثرات مهلک حقیقت و میل به حقیقت نابود میشد...به لحاظ تاریخی و فرهنگی نیهیلیسم بیشک مهمترین و بنیادیترین مفهوم در تفکر فلسفی نیچه است .نظریه نیچه در باب نیهیلیسم، کل تاریخ تمدن غربی، یعنی تمدن سقراطی مسیحی را در برمیگیرد و فیالواقع در حکم نقطه اوج نقد تبارشناسی نیچه از دستآوردها و ارزشهای بنیادین این تمدن است ."
برای دسترسی به تمامی آثار فرهادپور در سایت ناکجا کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید:
منابع:
Wikipedia
Naakojaa
コメント