top of page

در خانه‌ام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیاید | باربارا ویدئو

مرد جوان و ديگر هيچ، بی‌نام، بيهوده.

رقص آرام زنان به دور تختخوابِ مرد جوانِ خفته.

آنها چشم به راهش بودند، زمانى دراز، سال‏‌ها، هميشه همان داستان، و هرگز نمى‏‌پنداشتند كه او را باز زنده ببينند، آنها از داشتن خبرى از او نااميد بودند، هيچ نامه‏اى، نه حتى كارت‏‌پستالى، هرگز، هيچ نشانه‏‌اى كه‏ بتواند دلگرمى دهد يا وادارشان كند براى هميشه از انتظار چشم‏ بپوشند.


Comments


در خانه‌ام ایستاده بودم و منتظر ...

نشر نی

7,90€

614034_103e8f4ab0ae4536a38b319d3eb437ed~

محصولات جدید

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

bottom of page