چیزهای ساده
آدم بعضاً دلش یک چیزهایی میخواهد که حتی دلش هم تعجب میکند.
مثلاً امروز غروب دلم میخواست ایران باشم تا بروم دکهٔ روزنامه فروشیِ نزدیکِ میدان تجریش و از فروشنده درخواستِ «همشهری» بکنم و تمام کرده باشد | بعد دمِ دکه همراه با کسانی که دارند از سرِ کار به خانه باز میگردند و پیرمرد پیرزنهایی که برای قدم زدن و هوا خوردن به بیرون آمدند تیترِ روزنامهها را بخوانم و نظراتشان را در موردِ تیترِ اخبار را بشنوم.
دلم میخواست در آن لحظه هوا هم ابری و خنک باشد و در خانه هم کسی منتظرم باشد و زنگ بزند بگوید برای شام خرید کنم و من حوصله نداشته باشم.
سپس با بیحوصلگی به سوپر بروم و از تلویزیونِ کوچک صدای اذان پخش شود و دلم بگیرد.
با دلی گرفته از سوپر بیرون بیایم و زنگ بزنم و با یکی از دوستان برای فردا قرارِ دیدار بگذارم.
بعد به خانه بروم و یادم بیفتد که ماست نخریدم و دوباره زیرِ باران به سوپر بروم و ماست بخرم.
بعد شب شود و همه با هم بنشینیم جلوی تلویزیون و شام بخوریم.
آدم بعضاً دلش چه چیزهایی میخواهد | آدم بعضاً چه چیزهای سادهای را ندارد.
شوخیهای مقدسات
باور بفرمایید در این دنیای کذایی هیچ چیزِ مقدس نیست. دیدم که میگم.
اولینبار که احساس کردم در زندگی چیز مقدسی وجود دارد ابتدای سالهای دبستان بود. که احساس میکردم پدر و مادر برایم مقدس هستند.
اما وقتی در دومِ دبستان فهمیدم که پدر و مادرم برای پدید آمدنِ من با هم چه کردند این تقدس از بین رفت. به طوری که تا مدتها به صورتِ پدرم نگاه نمیکردم و به شدت هم برای مادرم متأسف شده بودم.
در همان زمان بود که دیگر ائمه و معصومین هم برایم مقدس نبودند. زیرا متوجه شدم آنها هم از همان طریق بچه میآفریدند.
در آن زمان بود که احساس کردم تنها خدا مقدس است. معمولاً احساس تقدس خداوند هم زمانی از بین میرود که آدم عاشق میشود.
بله… وقتی که عاشق شدم و پس از کلی دعا و نذر و نیاز با شکستِ عشقی روبه رو شدم دیگر خدا هم برایم مقدس نبود.
در آن زمان احساس کردم که شاید عشق مقدس است و شاید اصلاً ما به دنیا میآییم برای اینکه عشق را بیابیم و سپس بمیریم.
اما پس از تجربهی خیانت تقدسِ عشق هم برایم از بین رفت.
این روزها فقط برایم تیمِ فوتبالِ پرسپولیس مقدس است.
به نظرِ من در شرایطِ موجود هر شخص به یک تیم برای حمایت و تعصب احتیاج دارد.
یک تیم حتی اگر در بدترین شرایطِ ممکن هم باشد بالاخره یک روز گُل میزند و پیروز میشود | اما شاید هیچ آدمی سالیانِ سال نه برای ما گُل بزند و نه برای ما و حتی برایِ خودش پیروز شود.
و البته لازم به ذکر است که تا این لحظه که این را مینویسم تیمِ پرسپولیس با یازده امتیاز از یازده بازی در رتبهی سیزدهمِ جدول قرار دارد.
Comments