الکساندر دوما
نویسنده
متولد: ۱۸۰۲ ویلر کوتره، فرانسه
الکساندر دوما نمایشنامه نویس و رمان نویس و خبرنگار توانمند فرانسوی ملقب به سلطان پاریس که یکی از پیش گامان مکتب رمانتیسیسم است که در ۲۴ژوییه سال ۱۸۰۲ در روستای ویلر کوتره در نزدیکی پاریس متولد شد.پدر الکساندر ژنرالی در ارتش ناپلئون بود ،زمانی ک الکساندر به دنیا آمد پدرش مورد غضب ارتشیان قرارگرفته بود و خشم آنها نسبت به او موجب طرد شدنش از ارتش شد و فقر و تنگدستی را برای او و خانوادهاش به همراه آورده بود. هنگامی که الکساندر چهار سال داشت پدر او از دنیا رفت و مادرش برای مهیا کردن شرایط تحصیل برای فرزندش، بسیار تلاش میکرد. هرچند که مادرش در تامین هزینهها ناکام بود ولی شوق الکساندر به یادگیری باعث میشد که او هرکتابی را که بدست میآورد بخواند.
داستانهایی که مادر الکساندر از رشادتها و شجاعتهای پدرش در ارتش ناپلئون برای او بازگو میکرد زمینه اشنایی او با قهرمانیها و ماجراجوییها بود. تنها چیزی که از گذشته برای خانواده دوما مانده بود شهرت پدرش و روابط با اشرافیان سابق و اقوام پدرش بود، که باعث شد او در ۲۰ سالگی به پاریس بازگردد و منشی مخصوص دوک دو اورلئان شود.
الکساندر همزمان با کار شروع به نوشتن کرد. او در ۲۷ سالگی نمایشنامه «هنری سوم و دربارش» را ارائه کرد، که مورد استقبال قرار گرفت. یک سال بعد نمایشنامه کریستین مشهور شد و برای او پشتوانه مالی خوبی فراهم کرد که باعث شد او تمام وقت خود را با نویسندگی اختصاص دهد. در سال ۱۸۳۰ او در انقلابی مشارکت داشت که موجب تفویض دوک دو اورلئان شد. تا چندین سال بعد به دلیل شورشهای پراکنده، اوضاع بد اقتصادی و اجتماعی فرصت را برای شکوفایی استعداد الکساندر از او صلب کرد بود. دوما پس از بهبود اوضاع و نوشتن چند نمایشنامه موفق دیگر به نوشتن رمان روی آورد. پس از ان در سال ۱۸۳۱ یکی از نمایشنامههایش را بازنویسی کرد و بعنوان نخستین رمان سریالی به نام کاپیتان پاول به روزنامهها ارائه شد.این نقطه ی آغاز پردازش ذهنی شخصیتها و داستانهای بسیاری در ذهن او شد.بسیاری از رمانهای او مثل سه تفنگدار ، ملکه مارگو و گردنبند ملکه سریالی و دنباله دارند. نویسندگی برای دوما درآمد زیادی بهمراه داشت ولی زندگی اشرافی افراطی موجب ورشکستگی او شد. او در ۳۸ سالگی بایک هنرپیشه ازدواج کرد .فرزند او نویسندگی را دنبال کرد و یکی از نویسندگان معروف فرانسه شد. دوما در ۶۸ سالگی در پنجم دسامبر ۱۸۷۰ درگذشت.
به جرئت میتوان گفت که باب آشنایی ایرانیان با رماننویسی، از طریق کتابهای الکساندر دوما رقم خورده است. الکساندر دوما نویسندهی فرانسوی و بزرگترین نویسندهی رمانهای تاریخی در جهان است. پیشوند بزرگترین نویسنده را نه ما بلکه بسیاری از منتقدان حوزهی رماننویسی در دنیا به الکساندر دوما نسبت دادهاند. دوما یکی از استعدادهای بزرگ نویسندگی در جهان رماننویسی بوده است. استعدادی که بسیار زود و از طریق نوشتههای بینظیرش، چنان درخت پرباری گشت که بسیاری از تحولات حوزهی رماننویسی امروزه یا از سایهی این درخت و یا از ثمرهی این درخت در نوشتههایشان بهره میگیرند. اگر بخواهیم نقش الکسانندر دوما را در گسترش رماننویسی بخصوص رماننویسی تاریخی بیان کنیم، ذکر همین نکته برای ما بس است که او مبدا همهی تحولات رماننویسی در کشور ما و بسیاری از کشورهای آسیایی بوده است. تأثیر الکساندر دوما بر ادبیات ایران را به هیچ وجه نمیتوان نادیده گرفت. از این رو ابتدا به درون مایهیاندیشههای او میپردازیم و سپس به نقش او در ادبیات ایران خواهیم پرداخت. درون مایهی اکثر کتابهای الکساندر دوما، روایتهای تاریخی است. این روایتهای تاریخی به جنگاوری و دلاوری گروهی از مردان و زنان میپردازد که در سایهی یک عدالت خواهی دست به کارهای قهرمانانه میزنند. هدف الکساندر دوما در نوشتار این مجموعه رمانهای تاریخی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. نخست آنکه خود دوما شخصاً یک انسان ناسیونالیست بوده و تاریخ کشور و سرزمینش را بسیار میستوده است. اما درک و آگاهی بالای او از مردمان کشورش باعث شد که او بجای ارائهی تاریخ آن هم بصورت همیشگی که اکثر اوقات با دلزدگی و دلسردی خوانندگان در خوانش آثار تاریخی که اغلب هم سخت خوان بودهاند، همراه بوده است، دست به یک نگارش جذاب تاریخی آن هم از طریق رمان میزند. دومین دلیل او، استفاده از یک حربهی جذاب برای خوانندگان بوده است. او با استفاده از داستانهای تاریخی به درسهای اجتماعی و راهکارهای زندگی بهتر و گاه به انتقاد از وضعیت موجود در جهان و جامعهی خویش دست میزده است. او غالب آثارش را به یک روایت موازی از شخصیتها و همچنین آموزههای زندگی اختصاص میداده است. او به مسائلی چون، عشق، آزادگی، نیروی جوانی و … نیز بسیار پرداخته است. اگر بخواهیم نگاهی به سبک و شیوهی نگارش وی داشته باشیم نیز میتوانیم نکات بسیار آموزندهای در یابیم. الکساندر دوما را باید علاوه بر نویسندهی موفق، یک آموزگار رماننویسی نیز خطاب کرد. او در تمامی آثارش که غالبا نیز بالغ بر چند جلد بوده است، آنچنان تعلیقهای بینظییر و کششهای بسیاری را ایجاد میکرده است که به هنرمندانهترین شکل ممکن، خواننده را با خود همراه میکرده است. همچنین دوما بسیار جریان انعطافپذیری میان شخصیتها و پیرنگهای داستانی خود برقرار میکرده است.
نقش دوما در ادبیات ایران و بخصوص رماننویسی ایران نیز بسیار شایستهی گفتگو است. نخستین رمانهای ترجمه شده در ایران، رمانهای الکساندر دوما بوده است که برای سرگرمی ناصر الدین شاه قاجار ترجمه شده است. این امر ابتدا هر چند یک امر به ظاهر مضحک به نظر میرسید اما در ادامه و با همه گیر شدن نسخههای ترجمهی ذبیح الله منصوری از کتابهای دوما و خوانش آن توسط اقشار مختلف جامعه خصوصاً ادبای وقت، منجر به ایجاد جریانی شد که تا به کنون نیز ادامه دارد و آن جریان شرایطی را فراهم کرد که نخستین رمانهای ایرانی منتشر شود و تأثیر رماننویسی دوما نیز در آن بسیار مشهود بوده است. دوما یکی از تأثیرگذاران در رماننویسی ایران بوده است. این تأثیرگذاری نه تنها در سبک نوشتار، بلکه در سبک خوانش آثار ادبی خارجیها و غربیها نیز تأثیراتی گذاشت و به مرور نیز میل بر ترجمهی آثار غربی در ایران رواج یافت و ایرانیها از طریق نقطهی مبدایی به نام دوما با جهانی دیگر از ادبیات آشنا شدند.